غلامرضا محمدی(کویر)

چو بست عهد ِ مودت،خدا به روز الست
صفی زمیکده در رهگذار ِانسان بست
هزار ساقیِ مه رویِ مهربان را گفت
که مست،در طرب آرند،خیل ِباده پرست
کشید جامِ  دل ومستی آفرید از عشق
که عشق مرکبِ دلدادگانِ آزاده است
چشید هر که از آن جام صد دل عاشق شد
کشید هر که ازآن جرعه دل نهاد به دست
سپس به جان جهان هدیه داد ،احمد را
که نیست خوشتر از اوهرچه در دو عالم هست
از آن طراوت ومستی ،ازآن بهارِ طرب
خروش عشق برآمد میان ِاهلِ نشست
در انتهایِ رسالت کشید طرح ِغدیر
چنان جمیل که شد هرچه دل بدو پابست
از ان غدیر سپس ریخت طرح اقیانوس
که خاک تشنه گل آورد واز ستَرون رَست
عزیز شد چو شبِ قدر ،بامدادِغدیر
که لوح ِعشق و ولایِ امیر ،شد یکدست
خوشا کسی که بدین بحرِ آَشنا زد دل
خوشا دلی که به آیین مرتضی پیوست

خبر فوق را به زبان مورد نظر ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا